ماوراءالطبیعی
 

وصیت نامه 🖤

به نام خداوند بخشنده و مهربان

اینجانب ال🖤را آ🖤ن، در حالی که هنوز نفَس در سینه دارم و قلم در دست، بر آن شدم که وصیتی بنویسم تا یادگار بماند. زندگی را سفری دانسته‌ام که آغازش با امید است و پایانش با آرامش. در این میان، آنچه ارزش دارد، نه دارایی‌هاست و نه نام‌ها، بلکه مهری است که در دل‌ها به جا می‌ماند.

به خانواده‌ی عزیزم: اگر عمری نبود، بدانید که تک‌تک لحظه‌هایم با شما معنا گرفت. شما تکیه‌گاه من بودید و من همیشه دعاگویتان خواهم بود. از شما می‌خواهم در کنار هم بمانید و هیچ‌گاه رشته‌ی عشق و مهربانی را از هم نگسلید.

به دوستان و همراهانم: اگر قصوری دیدید، ببخشید. اگر محبتی کردم، آن را ادامه دهید و به دیگران نیز برسانید. یادمان باشد که انسان، با مهربانی ماندگار می‌شود، نه با سال‌های عمرش.

درباره دارایی و متعلقاتم: هرچه از من باقی بماند، به عدالت میان عزیزانم تقسیم شود. اما بیش از هر چیز، دوست دارم یاد و خاطره‌ام در دل‌ها با لبخند و آرامش باقی بماند.

آخرین سخنم این است: زندگی کوتاه‌تر از آن است که به کینه و دلخوری بگذرد. ببخشید، عاشق باشید، و ساده زندگی کنید.

با امید به آرامش ابدی ال🖤را آ🖤ن

تاریخ: ___________

مجموعه داستانهای کوتاه:"تمام آن چیزی که دیگر نیستم..."🖤⏳

گاهی آدم یک عمر زندگی می‌کند و تازه آخر راه می‌فهمد که بیشتر عمرش را صرف اشتباهاتی کرده که هیچ‌کس حتی نفهمیده برای چه بوده‌اند.

المیرا این را وقتی فهمید که دیگر نه صدایی در خانه می‌پیچید، نه دستی برای گرفتن بود، نه تکیه‌گاهی جز دیوار.

همه‌چیز از سکوت شروع شد، از نگفتن‌ها.

از وقتی که حرفی داشت، اما به‌خاطر غرور یا ترس، نگفت.

از وقتی که باید می‌ماند، اما رفت.

از وقتی که می‌توانست ببخشد، اما قضاوت کرد.

از وقتی که "گذشتن" را با "فراموش کردن" اشتباه گرفت...

او آدمی نبود که بخواهد بد باشد، فقط زیادی دل‌نازک بود، زیادی صبر کرد، زیادی منتظر ماند، زیادی اجازه داد آدم‌ها فکر کنند همیشه هست.

روزهایی بود که رویای کوچکی داشت؛ یک خانه‌ی گرم، یک میز چوبی، لیوانی چای، و صدای کسی که نامش را با محبت صدا بزند.

نامش آروین بود «نفس المیرا».

آروین؟

حماقت او در عشق همین بود که فکر می‌کرد همیشه وقت هست.

فکر می‌کرد آروین می‌فهمد، می‌ماند، می‌جنگد.

ولی زمان، دشمنی‌ست که منتظر هیچ‌کس نمی‌ماند.

وقتی المیرا خواست برگردد، آروین دیگر همان آدم نبود.

اما این تنها اشتباه او نبود.

زندگی را زیادی دست کم گرفت.

فرصت‌ها را با ترس و دودلی سوزاند.

گاهی برای آدم‌هایی جنگید که حتی ارزش نگاهی ساده را نداشتند.

از خود گذشت، از خودش جا ماند.

دنبال تأیید دیگران دوید، خسته شد، تهی شد.

و حالا مانده بود با دفتر خاطراتی که بیشترش نوشته نشده بود، با احساساتی که هیچ‌کس نفهمید، و با قلبی که… دیگر جانی برای تپیدن نداشت.

نه از کسی کینه داشت، نه از دنیا شاکی بود.

فقط گاهی با خودش زمزمه می‌کرد:

"ای کاش کمی بیشتر برای خودم بودم..."

و این شاید تلخ‌ترین نوع پشیمانی باشد...

وقتی بفهمی بزرگ‌ترین حماقتت این بود که خودت را از زندگی‌ات حذف کرده بودی.

----

🥀🖤

گاهی زندگی فرصتی دوباره نمی‌دهد...

این داستان، روایتی‌ست از المیرا؛ دختری که نه دشمنی کرد، نه خیانتی، فقط سکوت کرد، گذشت، نماند، نگفت، و نفهمید که حماقت‌ها همیشه با فریاد نمی‌آیند،

گاهی در آرام‌ترین تصمیم‌ها دفن می‌شوند...

داستانی برای آن‌هایی که یک روز، ناگهان می‌فهمند خودشان را در زندگی خودشان جا گذاشته‌اند.

💔 #حماقت_تلخ

🌧 #داستان_غمگین

🖤 #پشیمانی_آرام

🪞 #زندگی_و_هیچ

✍️ پیشنهادش از دلِ خودت، به قلمِ خودت... المیرا.

پیج اینستاگرام مجموعه داستانهای کوتاه

shortstories8817@

مجموعه داستان های کوتاه:🧜‍♂️جن‌های دریایی — واقعیت یا افسانه؟

🧜‍♂️ بخش اول:

👻 ۱. جن‌های دریایی از نگاه فرهنگ‌ها:

در بسیاری از فرهنگ‌ها، از جمله عربی، یونانی، ژاپنی و آفریقایی، موجوداتی دریایی با ویژگی‌های ماورایی وجود دارند که به‌عنوان «جن» یا ارواح دریایی شناخته می‌شوند.

در افسانه‌های عربی: جن‌های دریایی بخشی از دسته‌ی «عمار البحر» هستند؛ موجوداتی که در اعماق اقیانوس‌ها زندگی می‌کنند و قدرت‌های تغییر شکل و کنترل امواج دارند.

در باورهای شرقی (ژاپن): یوکای‌هایی مانند «اومیبوزو» (Umibōzu) موجوداتی تاریک‌اند که در شب‌های مه‌آلود به کشتی‌ها حمله می‌کنند.

در ایران باستان: موجوداتی به نام "ماریان" یا "آبیان" با ویژگی‌هایی همچون پوست مرطوب، چشمان شب‌تاب و صدایی مسخ‌کننده، در کنار دریاچه‌ها و خلیج‌ها روایت شده‌اند.

🧠 آیا واقعیت دارند؟

جن‌ها در اسلام موجوداتی واقعی اما نامرئی هستند. برخی روایات از پیامبر اسلام نیز اشاره به وجود "جن‌های ساکن دریا" دارند. برخی دانشمندان نیز نظریه‌هایی درباره موجودات غیرقابل‌شناسایی در اعماق اقیانوس‌ها مطرح کرده‌اند که ممکن است منبع این افسانه‌ها باشد.

----

🌊 بخش دوم: عجایب دریاها و اسرار کشف‌نشده

🧬 ۲. درصد ناشناخته‌ اقیانوس‌ها:

حدود ۸۰٪ از بستر دریاها هنوز کشف‌نشده‌اند. یعنی بخش اعظم زمین ما هنوز در تاریکی است! هر سال دانشمندان گونه‌هایی جدید از ماهی‌ها و موجودات بی‌نام را کشف می‌کنند که بعضی‌هایشان واقعاً شبیه هیولاهای افسانه‌ای‌اند.

💀 ۳. مناطق مرموز:

مثلث برمودا: منطقه‌ای بین فلوریدا، برمودا و پورتوریکو که کشتی‌ها و هواپیماها به‌طرز مرموزی ناپدید می‌شوند. برخی معتقدند این منطقه دروازه‌ای برای ورود اجنه‌ی دریایی است.

گودال ماریانا: عمیق‌ترین نقطه زمین؛ جایی که فشار آن‌قدر بالاست که انسان نمی‌تواند واردش شود. گفته می‌شود صدایی از اعماق این گودال ضبط شده که منبع آن هیچ‌گاه شناسایی نشد.

🐙 ۴. موجودات ترسناک واقعی در دریا:

کالامار غول‌پیکر (Giant Squid): طولی بیشتر از ۱۰ متر دارد. چشمانی به اندازه توپ فوتبال و شاخک‌هایی قوی دارد. تا سال‌ها تصور می‌شد این موجود فقط افسانه است!

ماهی فانوس‌دار: در تاریکی مطلق زندگی می‌کند و چراغی زیستی روی سرش دارد. انگار از فیلم‌های ترسناک بیرون آمده!

---

🧿 بخش سوم: اعتقادات قدیمی و داستان‌های محلی ایرانی

در جنوب ایران (بندرعباس، بوشهر، چابهار)، داستان‌های زیادی درباره‌ی موجوداتی شنیده می‌شود که:

شب‌ها صدای ساز می‌زنند و ناخدایان را مسخ می‌کنند.

دخترانی دریایی با موی بلند و صدایی آرام‌بخش که مردان را به زیر آب می‌کشند.

در برخی روستاها، باور دارند هر کس روی صدف خاصی پا بگذارد، صدای جن دریایی را خواهد شنید و دچار جنون موقت می‌شود.

-----

🌌 بخش چهارم: روایت کوتاه (برای جذاب‌تر شدن وبلاگ)

> 🔮 «نور آبی رنگی از سطح دریا تابید، در سکوت شب. صیاد جوانی نزدیک شد. صدایی نرم زمزمه کرد: "اگر یک بار دیگر بیا، دیگر بازنخواهی گشت." او فرار کرد... اما هر شب در خواب، همان صدا را می‌شنود. آن‌هم از دریا.»

-----

📝

> 🌊 در اعماق دریا، تنها ماهی‌ها نیستند که زندگی می‌کنند… شاید، جن‌هایی هستند که هنوز منتظر کشف شدن‌ هستن .....🧞‍♀️

 
  BLOGFA.COM